موقعیت شما : صفحه اصلی » برگه ها » ورشکستگی چیست ؟ (مراحل اعلام ورشکستگی )

گزارش جامع: ورشکستگی و مراحل اعلام آن

مقدمه

درک اهمیت ورشکستگی در دنیای تجارت ورشکستگی در نظام حقوقی و اقتصادی ایران، صرفاً نشانه‌ای از شکست مالی نیست، بلکه یک نهاد حقوقی حیاتی است که برای مدیریت بحران‌های اقتصادی، حفاظت از حقوق جمعی طلبکاران و فراهم آوردن چارچوبی نظام‌مند برای حل‌وفصل امور یک تاجر یا شرکت تجاری در تنگنا طراحی شده است.

این مفهوم که در بطن حقوق تجارت قرار دارد، دارای ابعاد پیچیده مدنی، کیفری و اجرایی است که درک دقیق آن برای فعالان اقتصادی، مدیران شرکت‌ها، طلبکاران و حقوقدانان امری ضروری است.

ورشکستگی، با ایجاد یک سپر حمایتی، از یک سو مانع از اقدامات انفرادی و پراکنده طلبکاران می‌شود که می‌تواند به تضییع حقوق دیگران و هرج‌ومرج اقتصادی بینجامد و از سوی دیگر، فرصتی برای بازسازی یا تصفیه منصفانه دارایی‌های مدیون فراهم می‌کند.

مبانی و مفهوم‌شناسی ورشکستگی

۱-۱. تعریف حقوقی ورشکستگی

تحلیل ماده ۴۱۲ قانون تجارت سنگ بنای نظام ورشکستگی در حقوق ایران، ماده ۴۱۲ قانون تجارت است که مقرر می‌دارد:

«ورشکستگی تاجر یا شرکت تجارتی در نتیجه توقف از تأدیه وجوهی که بر عهده او است حاصل می‌شود»

این تعریف کوتاه، دو رکن اساسی و غیرقابل تفکیک را برای تحقق ورشکستگی بنیان می‌نهد:

وصف تاجر بودن مدیون: مقررات ورشکستگی منحصراً در مورد «تاجر» (اعم از شخص حقیقی) و «شرکت تجاری» (شخص حقوقی) اعمال می‌شود.

حالت توقف از تأدیه: شرط ماهوی ورشکستگی، قرار گرفتن تاجر در حالت «توقف از تأدیه دیون» است.

یک نکته تحلیلی بسیار مهم در این تعریف، تمایز آن با مفهوم رایج «ورشکستگی ترازنامه‌ای» (balance-sheet insolvency) است.

در بسیاری از نظام‌های مالی، ورشکستگی زمانی محقق می‌شود که مجموع بدهی‌های یک شخص از مجموع دارایی‌های او بیشتر باشد.

اما قانون تجارت ایران رویکرد متفاوتی را اتخاذ کرده و بر «ورشکستگی جریان نقدی» (cash-flow insolvency) تأکید دارد.

به عبارت دیگر، ممکن است یک تاجر دارایی‌های فراوانی مانند املاک و مستغلات داشته باشد که ارزش آن‌ها بسیار بیشتر از بدهی‌هایش باشد، اما اگر در عمل نتواند به دلیل کمبود نقدینگی یا در رهن بودن اموال، دیون حال و قابل پرداخت خود را بپردازد، از نظر قانونی در حالت توقف قرار گرفته و مستعد صدور حکم ورشکستگی است.

۱-۲. “توقف از تأدیه دیون” به چه معناست؟

مفهوم «توقف از تأدیه دیون» که هسته اصلی تعریف ورشکستگی است، به یک حالت عینی اشاره دارد که در آن تاجر از پرداخت وجوه نقدی که بر عهده اوست و موعد پرداخت آن‌ها فرا رسیده، ناتوان می‌شود.

این حالت باید دارای ویژگی‌های زیر باشد:

ناتوانی مستمر:

توقف باید چیزی فراتر از یک تأخیر کوتاه‌مدت یا یک مشکل آنی نقدینگی باشد. این وضعیت باید نشان‌دهنده یک اختلال اساسی و پایدار در توانایی پرداخت تاجر باشد.

دیون پولی و حال:

موضوع توقف باید دیون «پولی» (وجه نقد) باشد.

بنابراین، ناتوانی در اجرای تعهدات غیرپولی (مانند تحویل کالا یا ارائه خدمات) مستقیماً منجر به ورشکستگی نمی‌شود، هرچند ممکن است به واسطه طرح دعوا و تبدیل آن تعهد به یک دین پولی، زمینه ورشکستگی را فراهم کند.

علاوه بر این، دین باید «حال» باشد، یعنی موعد پرداخت آن فرا رسیده باشد. ناتوانی در پرداخت دیون آینده یا مشروط، مصداق توقف نیست.

درک تمایز میان حالت «توقف» و «حکم ورشکستگی» برای فهم نظام حقوقی این حوزه بسیار کلیدی است.

توقف یک وضعیت اقتصادی و واقعی است که به عنوان علت ورشکستگی عمل می‌کند.

در مقابل، حکم ورشکستگی یک اقدام قضایی است که این وضعیت از پیش موجود را اعلام و تأیید می‌کند.

دادگاه با صدور حکم، ورشکستگی را ایجاد نمی‌کند، بلکه اعلام می‌دارد که حالت ورشکستگی از یک تاریخ مشخص در گذشته، که «تاریخ توقف» نامیده می‌شود، آغاز شده است.

این ماهیت اعلامی و اثر قهقرایی (بازگشت به گذشته) حکم، یکی از مهم‌ترین ابزارهای قانون برای حمایت از طلبکاران است.

با تعیین تاریخ توقف، قانون می‌تواند معاملاتی را که تاجر در فاصله میان آغاز ناتوانی مالی و صدور حکم رسمی دادگاه (موسوم به «دوران مشکوک») برای فرار از دین یا تضییع حقوق طلبکاران انجام داده است، باطل یا قابل فسخ اعلام کند.

اگر اثرات ورشکستگی تنها از زمان صدور حکم آغاز می‌شد، تاجر فرصت کافی برای خالی کردن دارایی‌های خود را می‌داشت و هدف اصلی قانون که حفظ اموال برای تقسیم عادلانه میان طلبکاران است، محقق نمی‌شد.

۱-۳. تمایز کلیدی:

ورشکستگی در برابر اعسار قانونگذار ایران یک مرز کاملاً مشخص و قاطع میان نهاد ورشکستگی (Bankruptcy) و اعسار (Insolvency) ترسیم کرده است.

این تمایز صرفاً یک اختلاف واژگانی نیست، بلکه به دو نظام حقوقی کاملاً متفاوت با رویه‌ها، آثار و نتایج متمایز برای مدیون و طلبکاران منجر می‌شود.

ورشکستگی: مخصوص تجار و شرکت‌های تجاری است و تحت حاکمیت قانون تجارت قرار دارد.

اعسار: مخصوص اشخاص غیرتاجر است و قواعد آن در قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی و قانون آیین دادرسی مدنی بیان شده است.

یک تاجر، حتی اگر فعالیت تجاری خود را متوقف کرده باشد، نمی‌تواند برای بدهی‌های ناشی از دوران تجارت خود ادعای اعسار کند و مکلف است دادخواست ورشکستگی تقدیم نماید.

۲-۱. شرط تاجر بودن:

چه کسانی مشمول قانون ورشکستگی می‌شوند؟

همانطور که ذکر شد، اولین و اساسی‌ترین شرط، داشتن وصف «تاجر» است.

بر اساس قانون تجارت، تاجر کسی است که شغل معمولی خود را معاملات تجارتی قرار دهد.

این تعریف شامل موارد زیر می‌شود:

اشخاص حقیقی: افرادی که به صورت مستمر و به قصد انتفاع به یکی از اعمال تجاری مذکور در قانون اشتغال دارند.

اشخاص حقوقی (شرکت‌های تجاری): کلیه شرکت‌های تجاری (مانند سهامی خاص، با مسئولیت محدود، تضامنی و…) به محض ثبت و تشکیل، به اعتبار موضوع و شکل قانونی خود تاجر محسوب می‌شوند، حتی اگر عملاً فعالیتی نکرده باشند.

تجار سابق: شخصی که تجارت را کنار گذاشته است، اما ناتوانی او در پرداخت دیون، ناشی از تعهداتی است که در زمان اشتغال به تجارت بر عهده گرفته، کماکان مشمول مقررات ورشکستگی است و نمی‌تواند ادعای اعسار کند.

تجار متوفی: قانون برای حمایت از حقوق طلبکاران، این امکان را فراهم کرده است که حکم ورشکستگی تاجری که در زمان فوت در حالت توقف بوده، تا یک سال پس از مرگ او صادر شود.

۲-۲. ماهیت دیون:
کدام بدهی‌ها منجر به ورشکستگی می‌شود؟
دومین شرط، مربوط به ماهیت دینی است که تاجر از پرداخت آن متوقف شده است.
این دین باید دارای ویژگی‌های زیر باشد:
دین پولی:
تعهد باید پرداخت «وجه نقد» باشد. ناتوانی در ایفای تعهدات غیرپولی، مانند تحویل یک ملک، مستقیماً ورشکستگی محسوب نمی‌شود.
دین حال و منجز:
دین باید حال شده و قابل مطالبه باشد. دیونی که موعد پرداخت آن‌ها در آینده است (مؤجل) یا تحقق آن‌ها منوط به شرطی است، نمی‌تواند مبنای اعلام توقف قرار گیرد.
 
یک نکته بسیار مهم که نشان‌دهنده گستره حمایتی قانون از نظام اعتباری است، این است که منشأ دین اهمیتی ندارد.
یعنی فرقی نمی‌کند که دین ناشی از یک معامله تجاری باشد یا یک معامله مدنی و شخصی (مانند قرض شخصی یا مهریه).
 
اگر تاجر از پرداخت هر دین مسلم و حال خود ناتوان شود، این امر می‌تواند به توقف فعالیت‌های تجاری او و تزلزل اعتبارش منجر گردد و در نتیجه، زمینه برای صدور حکم ورشکستگی فراهم است. این قاعده نشان می‌دهد که قانون به وضعیت کلی توانایی مالی تاجر توجه دارد، زیرا ناتوانی او در هر زمینه‌ای می‌تواند بر کل فعالیت اقتصادی‌اش تأثیر بگذارد.
 
۲-۳. اثبات توقف:
تشریفات و ادله اثباتی در دادگاه حالت توقف باید در دادگاه صالح به اثبات برسد.
دادگاه صالح، دادگاه عمومی حقوقی محل اقامت تاجر یا مرکز اصلی شرکت است. بار اثبات این امر بر عهده شخصی است که دادخواست ورشکستگی را تقدیم می‌کند (خواه خود تاجر، یکی از طلبکاران یا دادستان).
 
برای اثبات توقف می‌توان از ادله گوناگونی استفاده کرد، از جمله:
 
1- چک‌های برگشتی اجراییه‌های ثبتی و دادگستری پرداخت‌نشده
2 -صورت‌حساب‌ها و فاکتورهای پرداخت‌نشده
3 – اظهارات سایر طلبکاران
4 – دفاتر تجاری و صورت‌های مالی خود تاجر که وضعیت نقدینگی و بدهی‌های او را نشان می‌دهد.
 
دادگاه پس از دریافت دادخواست، تحقیقات لازم را برای احراز واقعیت توقف انجام می‌دهد و صرف ادعای خواهان برای صدور حکم کافی نیست.

انواع ورشکستگی و پیامدهای کیفری آن قانون تجارت ایران

ورشکستگی را بر اساس نقش و نیت تاجر در ایجاد بحران مالی، به سه دسته مجزا تقسیم می‌کند.
این تقسیم‌بندی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، زیرا دو نوع از ورشکستگی را جرم‌انگاری کرده و برای آن‌ها مجازات کیفری تعیین نموده است.
 

۳-۱. ورشکستگی عادی

 

این نوع ورشکستگی، حالت پیش‌فرض و غیرمجرمانه است.
ورشکستگی عادی زمانی رخ می‌دهد که تاجر بدون آنکه مرتکب تقصیر یا تقلبی شده باشد، به دلیل عوامل خارج از کنترل خود مانند نوسانات شدید بازار، تحریم‌های اقتصادی، حوادث غیرمترقبه یا اشتباهات متعارف تجاری، دچار توقف در پرداخت دیون شود.
در این حالت، قانون با تاجر ورشکسته با نگاه حمایتی برخورد می‌کند و هدف اصلی، تصفیه منصفانه دارایی‌ها و پرداخت دیون طلبکاران است.
تاجری که با حسن نیت، ظرف مهلت سه روزه قانونی، توقف خود را به دادگاه اعلام و مدارک مالی خود را تسلیم کند، اصولاً ورشکسته عادی تلقی می‌شود.
 
مواد ۴۱۲، ۴۱۳ و ۴۱۴ قانون تجارت فاقد مجازات کیفری (موضوع حقوقی)
 

۳-۲. ورشکستگی به تقصیر

 

ورشکستگی به تقصیر یک «جنحه» یا جرم کیفری است که در آن، ورشکستگی ناشی از بی‌مبالاتی، اهمال، اسراف یا اقدامات غیرمتعارف تاجر بوده، هرچند که قصد و نیت مستقیم برای تقلب و اضرار به طلبکاران وجود نداشته باشد.
 
قانونگذار این نوع ورشکستگی را به دو دسته الزامی و اختیاری تقسیم کرده است.
موارد الزامی (ماده ۵۴۱ قانون تجارت): در صورت اثبات یکی از موارد زیر، دادگاه مکلف است تاجر را ورشکسته به تقصیر اعلام کند:
اگر مخارج شخصی یا خانوادگی تاجر در ایام عادی نسبت به درآمد او به نحو فاحشی گزاف و فوق‌العاده باشد.
 
اگر تاجر مبالغ عمده‌ای از سرمایه خود را در معاملات پرریسک، موهوم یا قماری (که سود آن منوط به شانس محض است) از بین برده باشد.
 
اگر به قصد به تأخیر انداختن ورشکستگی، به روش‌های زیان‌بار متوسل شده باشد؛ مانند خرید کالا به قیمتی بالاتر از نرخ روز یا فروش به قیمتی پایین‌تر برای تأمین نقدینگی، یا استقراض با شرایط بسیار سنگین.
 
اگر پس از تاریخ توقف، طلب یکی از طلبکاران را بر دیگران ترجیح داده و آن را پرداخت کرده باشد (که نقض اصل تساوی طلبکاران است).
 
موارد اختیاری (ماده ۵۴۲ قانون تجارت):
در موارد زیر، دادگاه می‌تواند (اختیار دارد) تاجر را ورشکسته به تقصیر اعلام کند:
اگر به نفع شخص ثالث و بدون دریافت عوض، تعهداتی فوق‌العاده نسبت به وضعیت مالی خود ایجاد کرده باشد.
 
اگر وظیفه قانونی خود مبنی بر اعلام توقف ظرف سه روز را انجام نداده باشد.
 
اگر دفاتر تجاری نداشته یا دفاتر او ناقص و نامرتب باشد و وضعیت واقعی دارایی و بدهی خود را به درستی منعکس نکند.
 
مجازات:
 
مجازات این جرم طبق ماده ۵۴۳ قانون تجارت، حبس از شش ماه تا سه سال و طبق ماده ۶۷۱ قانون مجازات اسلامی، حبس از شش ماه تا دو سال است که این اختلاف در قوانین محل بحث حقوقی است.
مواد ۵۴۱ و ۵۴۲ قانون تجارت
 

۳-۳. ورشکستگی به تقلب

 

این شدیدترین نوع ورشکستگی و یک جرم عمدی است که با سوءنیت و با هدف مستقیم تضییع حقوق طلبکاران ارتکاب می‌یابد.
 
قانونگذار در ماده ۵۴۹ قانون تجارت مصادیق آن را به وضوح بیان کرده است:
 
مفقود کردن یا از بین بردن دفاتر تجاری: اگر تاجر عمداً دفاتر خود را که آینه فعالیت‌های مالی اوست، مخفی یا نابود کند.
 
مخفی کردن بخشی از دارایی: اگر بخشی از اموال خود را از دسترس مدیر تصفیه و طلبکاران پنهان نماید.
 
از بین بردن دارایی با معاملات صوری: اگر با تبانی و انجام معاملات ساختگی، اموال خود را به دیگران منتقل کند.
 
مدیون قلمداد کردن متقلبانه خود: اگر با اسناد ساختگی یا اقرار دروغین، خود را بیش از آنچه واقعاً بدهکار است، مدیون نشان دهد تا سهم کمتری به طلبکاران واقعی برسد.
 
مجازات: مجازات این جرم به مراتب سنگین‌تر و طبق ماده ۶۷۰ قانون مجازات اسلامی، حبس از یک تا پنج سال است.
 
جرم‌انگاری این رفتارها نشان می‌دهد که قانون به هیچ وجه ورشکستگی را به عنوان ابزاری برای کلاهبرداری و فرار از دین به رسمیت نمی‌شناسد و با تفکیک میان تاجری که از روی بدشانسی (عادی)، بی‌احتیاطی (به تقصیر) یا بدخواهی (به تقلب) به این وضعیت دچار شده، برخورد متناسب و عادلانه‌ای را اعمال می‌کند.
ماده ۵۴۹ قانون تجارت

فرآیند اعلام و رسیدگی به ورشکستگی

فرآیند ورشکستگی یک مسیر قضایی و اجرایی پیچیده است که از لحظه اعلام توقف آغاز و تا تصفیه کامل دارایی‌ها و پرداخت دیون ادامه می‌یابد.
 
۴-۱. متقاضیان اعلام ورشکستگی:
تاجر، طلبکاران و دادستان قانون این اختیار را به سه گروه داده است تا بتوانند آغازگر فرآیند ورشکستگی باشند :
 
خود تاجر:
او نه تنها حق، بلکه تکلیف قانونی دارد که ظرف سه روز از تاریخ توقف، این وضعیت را به دادگاه اعلام کند. عدم انجام این تکلیف می‌تواند منجر به اعلام ورشکستگی به تقصیر شود.
 
یک یا چند نفر از طلبکاران: اگر تاجر از اعلام ورشکستگی خودداری کند، هر یک از طلبکاران که طلبی حال و مسلم از او دارند، می‌توانند با تقدیم دادخواست به دادگاه، صدور حکم ورشکستگی او را تقاضا کنند.
 
دادستان: به دلیل جنبه عمومی ورشکستگی و تأثیر آن بر نظم اقتصادی و حقوق اشخاص ثالث، و همچنین در مواردی که شائبه جرم (ورشکستگی به تقصیر یا تقلب) وجود دارد، دادستان نیز می‌تواند رأساً تقاضای صدور حکم ورشکستگی نماید.
 
۴-۲. مراحل قضایی:
 
از تقدیم دادخواست تا صدور حکم تقدیم دادخواست و مدارک:
متقاضی، دادخواست صدور حکم ورشکستگی را به دادگاه صالح (دادگاه محل اقامت تاجر) تقدیم می‌کند. اگر خود تاجر متقاضی باشد، باید مطابق ماده ۴۱۴ قانون تجارت، صورت‌حساب کاملی شامل فهرست و تقویم کلیه اموال منقول و غیرمنقول، صورت کلیه بدهی‌ها و مطالبات، صورت سود و زیان و مخارج شخصی را به همراه دفاتر تجاری خود، به صورت تاریخ‌دار و امضاشده ضمیمه دادخواست کند.
 
رسیدگی و صدور حکم:
دادگاه پس از بررسی دلایل و مدارک و انجام تحقیقات لازم، در صورت احراز شرایط، «حکم ورشکستگی» را صادر می‌کند. این حکم، یک حکم اعلامی است، یعنی وضعیتی را که از قبل وجود داشته (توقف) رسماً اعلام می‌کند و نیازی به صدور اجراییه ندارد.
 
مندرجات حکم:
مهم‌ترین بخش حکم، تعیین «تاریخ توقف» است. این تاریخ مبدأ زمانی بسیاری از آثار حقوقی ورشکستگی است.
 
اگر دادگاه این تاریخ را مشخص نکند، تاریخ صدور حکم، تاریخ توقف محسوب خواهد شد.
 
حکم ورشکستگی به طور موقت اجرا می‌شود، یعنی حتی قبل از قطعی شدن نیز آثار خود را به جا می‌گذارد.
 
اعتراض به حکم:
تاجر ورشکسته و سایر اشخاص ذی‌نفع (مانند طلبکاران) می‌توانند در مهلت‌های قانونی مقرر به حکم صادره اعتراض کنند.
 
۴-۳. تشکیلات تصفیه:
نقش مدیر تصفیه و عضو ناظر با صدور حکم ورشکستگی، دادگاه دو رکن اجرایی و نظارتی را برای مدیریت این فرآیند تعیین می‌کند :
مدیر تصفیه:
این شخص (که می‌تواند یک فرد حقیقی یا اداره تصفیه امور ورشکستگی باشد) به عنوان قائم‌مقام و نماینده قانونی تاجر ورشکسته عمل می‌کند.
وظایف او شامل در اختیار گرفتن کلیه اموال، مهر و موم، تهیه لیست دارایی‌ها، وصول مطالبات تاجر از دیگران، فروش اموال و در نهایت تقسیم وجوه حاصله میان طلبکاران است.
 
عضو ناظر: او یک قاضی است که از سوی دادگاه برای نظارت بر کلیه مراحل تصفیه تعیین می‌شود
. عضو ناظر بر اقدامات مدیر تصفیه نظارت می‌کند تا منطبق با قانون باشد، به اختلافات احتمالی رسیدگی کرده و گزارش‌های لازم را به دادگاه ارائه می‌دهد.
 
۴-۴. فرآیند تصفیه
 
فرآیند تصفیه پس از صدور حکم و با هدف نقد کردن دارایی‌ها و پرداخت دیون به صورت سازمان‌یافته انجام می‌شود:
 
اقدامات تأمینی:
اولین گام، مهر و موم و صورت‌برداری از کلیه اموال، اسناد و دفاتر تاجر است تا از هرگونه دخل و تصرف یا مخفی‌سازی جلوگیری شود.
 
تشخیص و تصدیق مطالبات:
مدیر تصفیه از کلیه طلبکاران دعوت می‌کند تا اسناد و مدارک طلب خود را ارائه دهند. سپس با حضور تاجر و تحت نظارت عضو ناظر، این مطالبات بررسی و صحت و سقم و میزان دقیق آن‌ها مشخص و تصدیق می‌شود.
 
فروش اموال و تقسیم وجوه:
پس از مشخص شدن لیست طلبکاران و میزان طلب آن‌ها، مدیر تصفیه اقدام به فروش اموال ورشکسته (معمولاً از طریق مزایده) می‌کند و وجوه حاصل را بر اساس اصل تساوی، به نسبت طلب هر یک از طلبکاران (که به آن‌ها «غرماء» گفته می‌شود) میان آن‌ها تقسیم می‌کند.

آثار حقوقی صدور حکم ورشکستگی

صدور حکم ورشکستگی، یک زلزله حقوقی است که وضعیت تاجر، طلبکاران و معاملات او را به کلی دگرگون می‌کند.

این آثار از تاریخ صدور حکم (و در برخی موارد از تاریخ توقف) به وجود می‌آیند.

۵-۱. آثار نسبت به تاجر ورشکسته

منع از مداخله در اموال (حَجر): مهم‌ترین و فوری‌ترین اثر، ممنوعیت کامل تاجر از هرگونه تصرف حقوقی یا مادی در تمام اموال خود است، حتی اموالی که ممکن است در طول دوره ورشکستگی به دست آورد. از این تاریخ، مدیر تصفیه نماینده قانونی او در امور مالی محسوب می‌شود.

منع از مداخله در دعاوی:

تاجر ورشکسته اهلیت طرح یا دفاع از دعاوی مالی را از دست می‌دهد. کلیه دعاوی باید از طرف مدیر تصفیه یا علیه او اقامه و تعقیب شود.

حال شدن دیون:

کلیه بدهی‌های مدت‌دار (مؤجل) تاجر، به محض صدور حکم ورشکستگی، به دیون حال و قابل مطالبه تبدیل می‌شوند. این امر به مدیر تصفیه اجازه می‌دهد تا تصویر کاملی از کل بدهی‌ها داشته و برای تصفیه نهایی اقدام کند.

سلب اعتبار و محرومیت‌های اجتماعی:

حکم ورشکستگی اعتبار تجاری فرد را به شدت خدشه‌دار می‌کند. علاوه بر این، تاجر ورشکسته از تصدی برخی سمت‌ها مانند مدیریت در شرکت‌های سهامی یا قیمومیت محروم می‌شود.

۵-۲. آثار نسبت به طلبکاران

سقوط حق تعقیب انفرادی: با صدور حکم، طلبکاران دیگر نمی‌توانند به صورت انفرادی برای وصول طلب خود اقدام به طرح دعوا یا توقیف اموال کنند. همه باید به فرآیند جمعی تصفیه بپیوندند و طلب خود را از مدیر تصفیه مطالبه نمایند. این قاعده، نظم را جایگزین هرج‌ومرج کرده و از تضییع حقوق طلبکارانی که دیرتر اقدام می‌کنند، جلوگیری می‌کند.

اصل تساوی حقوق طلبکاران:

همه طلبکاران عادی (فاقد وثیقه) در یک صف قرار می‌گیرند و پس از فروش دارایی‌ها، به نسبت میزان طلبشان از وجوه حاصله سهم می‌برند (قاعده غرما). (طلبکاران دارای وثیقه مانند بانک‌ها، نسبت به مال مورد وثیقه حق تقدم دارند).

توقف محاسبه خسارت تأخیر تأدیه:

از تاریخ توقف تاجر، دیگر خسارت تأخیر تأدیه به دیون او تعلق نمی‌گیرد. منطق این قاعده آن است که تاجر از آن تاریخ به حکم قانون از پرداخت منع شده و تأخیر او در پرداخت، مستند به اراده‌اش نیست.

۵-۳. آثار نسبت به معاملات تاجر (دوران مشکوک)

قانون برای جلوگیری از تقلب و حفظ حقوق طلبکاران، معاملاتی را که تاجر در آستانه ورشکستگی انجام داده، به شدت تحت کنترل قرار می‌دهد.

دوران میان تاریخ توقف و تاریخ صدور حکم، «دوران مشکوک» نامیده می‌شود.

معاملات باطل (ماده ۴۲۳ قانون تجارت): هر یک از معاملات زیر که تاجر پس از تاریخ توقف انجام دهد، به خودی خود باطل و بی‌اثر است:

هر نوع انتقال بلاعوض مانند هبه یا صلح محاباتی (صلحی که در آن عوض ناچیز است). 

پرداخت هرگونه بدهی، اعم از حال یا مؤجل.

انجام هر معامله‌ای که مالی از اموال تاجر را مقید کند (مانند رهن گذاشتن) و به ضرر طلبکاران باشد.

معاملات قابل فسخ (ماده ۴۲۴ قانون تجارت): معاملاتی که تاجر قبل از تاریخ توقف انجام داده، در صورتی که برای فرار از دین یا اضرار به طلبکاران بوده و متضمن ضرری بیش از یک‌چهارم قیمت حین معامله باشد، توسط دادگاه قابل فسخ است.

سوالات متداول

ورشکستگی چیست و چه فرقی با اعسار دارد؟
ورشکستگی حالت یک تاجر یا شرکت تجاری است که از پرداخت بدهی‌های خود ناتوان شده است (توقف از تأدیه). این مفهوم مختص فعالان تجاری است.
اما اعسار به وضعیت یک شخص عادی (غیرتاجر) اطلاق می‌شود که دارایی او برای پرداخت بدهی‌هایش کافی نیست. اصلی‌ترین تفاوت‌ها در مرجع رسیدگی، نحوه اداره اموال و نحوه تقسیم دارایی میان طلبکاران است.
 
چه کسانی می‌توانند درخواست ورشکستگی کنند؟
سه گروه می‌توانند تقاضای صدور حکم ورشکستگی کنند: خود تاجر (که قانوناً مکلف به این کار است)، یک یا چند نفر از طلبکاران، و دادستان به نمایندگی از جامعه و برای حفظ نظم اقتصادی.
 
آیا ورشکستگی همیشه جرم است؟
خیر. ورشکستگی «عادی» که ناشی از حوادث و بدون سوءنیت تاجر باشد، جرم نیست. اما ورشکستگی «به تقصیر» (ناشی از بی‌احتیاطی) و ورشکستگی «به تقلب» (ناشی از اقدامات متقلبانه) جرم محسوب شده و مجازات حبس در پی دارند.
 
بعد از صدور حکم ورشکستگی چه اتفاقی برای اموال من می‌افتد؟
به محض صدور حکم، تاجر از هرگونه دخالت و تصرف در اموال خود منع می‌شود. اداره کلیه اموال به «مدیر تصفیه» که توسط دادگاه منصوب می‌شود، واگذار می‌گردد. او وظیفه دارد اموال را به فروش
رسانده و وجوه حاصله را بین طلبکاران تقسیم کند
 
تاریخ توقف چیست و چرا اهمیت دارد؟
تاریخ توقف، تاریخی است که دادگاه آن را به عنوان زمان شروع ناتوانی مالی تاجر تعیین می‌کند. این تاریخ بسیار مهم است زیرا مبدأ زمانی برای توقف محاسبه خسارت تأخیر تأدیه و همچنین بررسی و ابطال معاملات مشکوک تاجر است که به قصد فرار از دین انجام شده‌اند.
 
قرارداد ارفاقی چیست و آیا می‌تواند از تصفیه کامل جلوگیری کند؟
بله، قرارداد ارفاقی توافقی است بین تاجر و اکثریت طلبکاران که با تأیید دادگاه به تاجر اجازه می‌دهد با دریافت مهلت یا تخفیف، به فعالیت خود ادامه دهد و از انحلال کامل بنگاه اقتصادی جلوگیری شود. این راهکار در ورشکستگی به تقلب قابل استفاده نیست.
 
مجازات ورشکستگی به تقصیر و تقلب چیست؟
مجازات ورشکستگی به تقصیر طبق قوانین مختلف، حبس از 6 ماه تا 3 سال است. مجازات ورشکستگی به تقلب که جرمی شدیدتر است، حبس از 1 تا 5 سال می‌باشد.